بانك اشعار شاعران معاصر

متن مرتبط با «دکتر زهرا قضاوی» در سایت بانك اشعار شاعران معاصر نوشته شده است

دکتر_شهاب_گودرزی

  • چاره ی درد بشر در هر زمان شادی ستچهره ی غمگینِ من محتاجِ ازادی ستدر رهایی، سروها بی ترس می رویندهر کجا آزادی آمد، غرق آبادی استبنده ی انسان مشو، آزاد باش انسان!این سخن یک هدیه ی نابِ خدادادی استای جهان! فریاد کن شعر رهایی راگرچه براین دستها زنجیر ِ فولادی استغیر ِ آزادی که در من بال می گیردبودنم معمولی و رفتارِ من عادی استبا سراپای وجودم می زنم فریادچاره ی درد بشر درهر زمان شادی است#دکتر_شهاب_گودرزی, ...ادامه مطلب

  • دکتر یدالله گودرزی

  • تو نیستی که ببینی چقدر تنهایمبه روی غُربتِ آیینه، دست می سایم...مگر که در شب و توفان کنارِ من باشیکه من بدون تو تا صبح هم نمی پایم !به من اجازه بده، ماهِ من! که برگردمکه خالی، است میانِ ستارگان، جایمطلوع کن نفسی، آسمانِ آبی منکه من غروبِ غم انگیز و تلخِ دریایمکلام و فلسفه هم در دلم افاقه نکردکه در جهانی ازاینگونه، چیست معنایم؟!دوباره برکه و باران، دوباره غارِ کبودسکوتِ آبی و نیلوفرینِ بودایمدکتر یدالله گودرزی, ...ادامه مطلب

  • دکتر یدالله گودرزی

  • شبیهِ نرمیِ یک ابر، مهربان بودیهمیشه خنده به لب بودی و جوان بودیصداقتِ هنر از جوهرِ تو پیدا بودو عشق کارِ تو بود و تو کاردان بودیمیانِ چشمه ی مهتاب می درخشیدیشبیهِ آینه بینِ ستارگان بودیحریمِ امنیت و عشق ،" در پناهِ تو " بودمیانِ زندگی خویش ، قهرمان بودیاگر چه قصه ی تو عاشقانه شد آغازتو انتهای غم ا, ...ادامه مطلب

  • زهرا قضاوی

  • رفتی اما دل من بعدِ تو آرام نشداین غمِ ، کهنه دگر بعدِ تو فرجام نشدهرچه کوشید دلم در طلبت حضرت عشقهمچو یلدا شب هجران به سرانجام نشدتو که سامانی و سامان گر این بزم چرا؟قلبِ شوریده ی من در تبت آرام نشد حاصل این همه شبگردی و بی خوابی منتو بگو پیک سحر دولت بیدار نشد ...چه پگاهی چه طلوعی که شب تار وصالعاقبت در غمِ ایام سحر گاه نشد ......چقدر پیک زدم تا تو سلامت باشیطالع بخت به کامِ منِ بی تاب نشد زهرا قضاوی,زهرا قضاوی,دکتر زهرا قضاوی,دکتر زهرا قضاوی اصفهان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها