بانك اشعار شاعران معاصر

متن مرتبط با «احمدی» در سایت بانك اشعار شاعران معاصر نوشته شده است

علی احمدی

  • گر بگویند که عشق تو شرارت باشدبوسه چیدن ز لَبَت عین رذالت باشدخیره گشتن به دو چشمان پُر از آتش توبه زمین و به زمان همچو اِهانت باشدوضع گردد چو دگر بار ، هوای تو کنمحاصلش رنج وغم و درد ومرارت باشدهر زمانی و مکانی ز تو گویم سخنیاین زبان قطع به تاوان جسارت باشدیا بگویند پرستیدن چشمت کفر استاینچنین عشق ،نشانی ز حقارت باشدبر در خانه اگر نقش رُخَت آویزمبُت پرستی بُوَد ، از بیخ وقاحت باشدحکم یک بار دگر با توهم آغوش شدچوبه دار بُوَد، چون که جنایت باشدبه خداوند قسم باک نباشد هیچممرگ در راه وصال تو عبادت باشدکیفر و رنج و غم و درد و همی چوبه داربی اثر گردد اگر با تو رفاقت باشدشود آیا به سَرِ کوی تو چاکر باشم؟سِمَتِ نوکریت مُهر صدارت باشدآن هوایی که در آن عطر نفس های تو نیستچون شرنگی ست که عاری ز سلامت باشدای خوش آن بوسه که بی اِذن تو،من بستانمو تو با خنده بگویی که حرامت باشدنزد عاشق سخن از عاقبت کار خطاستعشق دردی ست که درمان جراحت باشدخوش بُوَد (حادثه) را سوختن از درد فراغچو وصالِ پس از آن مرغ سعادت باشدسروده : علی احمدی ( بابک حادثه ) + تاريخ سه شنبه دهم خرداد ۱۴۰۱ساعت 11:33 نويسنده | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها