آنکس که شد دلبند تو ،چون میرهد از بند تو
آشفته شد احوال دل ،با فتنه ی لبخند تو
برگرد تو پروانه سان ،گردم اگر سوزد پرم
منعم نکن از عشق خود، بیزارم از این پند تو
لب را چه گویم مختصر،کندویی ازشهد وشکر
با بوسه ای کام ودهن، شیرین کنم از قندتو
گفتم خریدارش تویی، گرمای بازارش تویی
حقّا روا باشد دهد ،جان برسر سوگند تو
هر لحظه با سنبل رخان، خلوت نشینی میکنی
گویی روایت میکنم، از زلف میخک بند تو
باید تورا زندان کنم، همچون زلیخا زین سبب
از خواهشم داری حذر، دل شد گلایه مند تو
ای دل حذر از دیده کن هردم فریبت میدهد
سوزد تورا سوزد تورا از ریشه تا آوندتو
نسرین حسینی
برچسب : نویسنده : fshaeran-moaser2 بازدید : 224